بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
حدس می زدم شبی مرا جواب می کنی سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای من از کنار پنجره تو را نگاه می کنی چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی
ولی برای رفتنت عجب شتاب می کنی
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب می کنی
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی
نوشته شده در سه شنبه 88/12/4ساعت
9:38 عصر توسط نازنین نظرات ( ) |
Design By : Pichak |